نوشته شده توسط : امین ایران

خدایا

 

متبرک‌مان گردان تا عشق ورزیدن
و خندیدن را بیاموزیم
به همه عشق بورزیم، حتی کسانی که ما را دوست ندارند،
درکمان نمی‌کنند، به ما آسیب رسانده‌اند،
از ما بد گفته‌اند، و از ما بهره‌کشی کرده‌اند
و بادا که در همه شرایط و موفقیت‌های زندگی بخندیم
و بدانیم که در هر چیزی روی می‌دهد،
رحمت تو نهفته است

...




:: بازدید از این مطلب : 332
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

 



:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

معرفی جادوگران یهودی اروپای میانه هیچگاه به اسم و تاریخ آنها محدود نشده است و  همواره در میان این داستانها آموزه های کابالیستی و پیشامسیحی فرقه های  مخفی یهودی نیز مورد تأکید و تبلیغ قرار گرفته است. بالتازار در دوره فشرده  ساحری به دیوید میگوید جادو نه علم است و نه هنر است بلکه هر دوی آنهاست.
  ایجاد آتش در یک جسم یا تبدیل حرکت منظم مولکولهای ماده به شراره پلاسمایی  یک پدیده فراطبیعی نیست بلکه شناخت دقیق تر طبیعت چنین قابلیتی را فراهم  میکند. بالتازار برای تکمیل آموزه های ساحری و پیش نیازهای آن از جمله  شناخت درونی از خویشتن و توانایی های انسان و شناخت جدید جهان که به  ایدئولوژی جدیدی می انجامد، حلقه مرلین را بر روی زمین ترسیم میکند.

 

 

این  حلقه که 6 عنصر اصلی آن با درخت کابالا تناظر مستقیم دارد متأسفانه به  صورت کامل از آنتن شبکه سه سیما نشان داده شده و تشریح می شود. حلقه مرلین  شامل 6 منطقه مدور و یک منطقه میانی است: مکان-زمان،حرکت،ماده،  عناصرچهارگانه،تحول،ذهن و منطقه ممنوعه عشق. حلقه مرلین که از حلقه سه محوری کیمیاگری قرن شانزدهم الهام و کپی برداری شده است، از جمله طرح هایی  است که در مدارس کابالا برای انتقال مضامین شبه عرفانی در خصوص طبیعت و  هستی از آنها بهره گرفته می شود. توضیحی که در کابالا برای ارتباط طبیعت و  فراطبیعت وجود دارد به نوعی انکار ناآشکار خداوند می انجامد.

طبیعت  که در کابالا معنایی فراتر از عالم ماده می یابد و شامل عوالم موازی فراتر  از ماده نیز میشود قوانین خاص خود را دارد و هر تحولی در هستی بر اساس این  قوانین صورت می پذیرد. شناخت قوانین حاکم بر جسم و روح انسان و قوانین  طبیعت سبب هماهنگی و تسلط انسان بر خویشتن و طبیعت میشود و آنگاه به مقام  شبه خدایی دست می یابد. برخلاف آنچه که در عرفان های دینی درباره فنا و  ناچیزی عارف نسبت به مبدأ هستی وجود دارد، آموزه های کابالا کارآموز خود را  به آنجا می رساند که بپذیرد رسیدن به خداوند به معنای فنای در او نیست  بلکه به معنای تبدیل شدن به هستی قدرتمندی همانند اوست که بر باطن طبیعت و  بر باطن جوهر خویش اشراف دارد و می تواند قوانین این نظام را به خدمت  بگیرد. سحر نیز به عنوان بخشی از این سلوک درونی برای جستجوگری که در پی  بالارفتن از درخت دانش در کابالاست حاصل می شود.

طرح موسوم به حلقه نیروهای سه گانه که در طلسم نویسی و توضیح نیروهای طبیعت میان فرقه های یهودی کاربرد دارد.

که بعضا دیده شده از نام امامان و  نام های مقدس اسلامی در این حلقه استفاده شده

 



:: بازدید از این مطلب : 4440
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

این مقاله گذری است بر مسئله‌ای به نام قربانی انسان. مسئله‌ای که صحبت هر روز نیست. مسئله‌ای که بسیاری نه قادر به تصور آنند، نه قادر به درک آن و نه قادر به قبول وجود و ابعاد آن. اما متاسفانه این یک واقعیت است. واقعیتی تاریخی که تا به امروز ادامه دارد. واقعیتی که به نظر می‌رسد نه تنها از شدت آن کاسته نشده، بلکه سیر صعودی عظیمی به خود گرفته و در دنیای مدرن مقیاس‏هایی بسیار بزرگتر انجام می‌شود.

طبق گزارش رسمی اف.بی.آی در سال 2000،  876213 شخص در آمریکا "مفقود" شدند. 750000 نفر ایشان کودک بودند.

در عین حال، امروزه از مقدار گزارش و بحث درباره این سرطان کاسته شده، و این عمیقا به دلیل سیطره هر چه بیشتر عوامل پشت این اعمال شیطانی، بر وسایل ارتباطی است. آسانترین راه کنترل ذهن، کنترل ورودیها است. اگر کسی موفق به کنترل عمده ورودی‌های اطلاعاتی یک شخص شود، عمده خروجی‌های اطلاعاتی یعنی ذهن، تفکر و مرزهای تحلیل وی را در دست گرفته.

حقیقت این است که فرقه‌های رازآلود و مناسک پر رمز و رازشان هنوز وجود دارند، به قدرتمندی گذشته باستانی‌شان. در دنیایی که عوام و آنها که آقایان آنها را بنا به تفکر کمّی خود "توده" می‌نامند، همگی با شیفتگی و با سرعت به سوی سراشیبی‌ای به نام "تمدن مدرن" پیش می‌روند، در دنیایی که توده‌ها تشویق می‌شوند به مادی‌بینی همه چیز، بریدن از یکدیگر، ذوب شدن در فردگرایی، خودبینی و سود شخصی، بریدن از دین و
خداوند خیرالحافظین، مسخره کردن باستانیان و "خرافات"شان و بی‌معنی دیدن هر چه آقایان برچسب خرافات و افسانه و اسطوره به آن بزنند، در همین عصر، رهبران دنیا، قدرتمندترین و ثروتمندترین اشخاص دنیای به اصطلاح مدرن ما، تا خرخره در مناسک عجیب و غریب رازآلود و آنچه می توان "خرافات" نامید، غوطه‌ورند. چه توضیحی دارید برای مراسم‏های سحر و جادویی که آقای جکپارسونز
  مخترع سوخت جامد موشک و یکی از مهم‏ترین پایه‌گذاران ناسا، هر شب در خانه‏اش به همراهی دانشمندان پروژه منهتن  برپا می‌کرد؟ چه توضیحی دارید برای احضار خدای باستانی "اسطوره‌ای" نیم‌بز نیم‌انسان "پن" که آقای پارسونز می‌گفت قبل از هر آزمایش موشک با جادو احضار می‌کند؟ چه توضیحی دارید برای حضور حضرت آقایی که پلوتونیوم را به دنیا هدیه داد در بوهمین گروو و مناسک غریب مهمترین سردمداران دنیا که هر تابستان در آنجا به دور مجسمه عظیم سنگی یک جغد می‌رقصند و کارها می‌کنند. جغدی که از بین این همه نام، او را همان "مولوخ"‌ای  می‌نامند که در دوران "باستان" مردم کودکانشان را به او قربانی می‌کردند. 

این  گفته معروف که "حقیقت از تخیل عجیب‌تر است"، به دلیل درستی و رو راستی‌اش،گاه بسیاری را، مخصوصا آنها که به خیال خود، جایی دنج در دنیای مادی خود یافته‌اند، ناراحت و پریشان می‌کند. هر از گاهی رسانه‌ها تیترهایی دربارهاعمالی وحشیانه و باورنکردنی بیان می‌کنند که توسط انسان‏هایی به ظاهر مثل من و شما، نرمال و محترم به وقوع پیوسته‌اند: مادرانی که بچه‌هایشان را  کشتند. پدرانی که کودکشان را سوزاندند و حتی کودکانی که دوستان و اقوامشان را به صورتی سادیستیک قتل‌عام کردند. چنین اعمالی قلوب عده‌ای از مردم راعیان کرده و در عین حال مردم متمدن جهان را به حیرت وا می‌دارند. مردمی که می‌گویند فلانی را می‌شناختیم، اصلا به او نمی‌آمد. خیلی محترم بود!
اما عملی وجود دارد که در وحشیانه بودن و قصاوت‌اش، در بالای تمامی اعمال دیگر قرار داشته، و آن قربانی کردن انسان است.

گرچه  بسیاری، به لطف هالیوود، تصور می‌کنند که اینگونه کارها فقط در جنگلهای انبوه آفریقا یا آمریکای جنوبی صورت می‌گیرد، اما وقتی هر از گاهی کشفمی‌شود که یکی از اعضای به اصطلاح "متمدن" جامعه، چنین کار وحشیانه‌ای را انجام داده مردم مرتب حیرت‌زده می‌شوند. در ضمیرشان جای داده‌اند که آدمخواری و خون‌خواری، تنها درمیان قبایل بی‌تمدن بومی صورت می‌گرفت که بحمدالله با فتح، متمدن کردن و قلع و قمعشان توسط غربیان عزیز، دیگر این مسائل نیز تقریبا نایاب شدند.

از بین تمدنهای مختلف گذشته، باز هم این "یهود" بود که در این زمینه بر
دیگران پیشی گرفت. این حقیقت دارد که بسیاری از آنها که درباره این موضوع تحقیق کردند توسط صیهونیستها، ضد یهود (آنتی سمیت) لقب گرفته‌اند. لقبی که به نظر می‌رسد عده‌ای همانند نقل و نبات نثار دیگران کرده و برای بر هم زدن بحث درباره هر موضوعی که آنها را به انتقاد گرفته یا پریشان می‌کند، استفاده می‌کنند. اما اگر یک آنتی‌ سمیت بگوید که آسمان در روزی آفتابی آبی است، آیا چون یک به اصطلاح آنتی‌سمیت این را گفته، آسمان کمتر آبی می‌شود؟داستان چنین بحث‏هایی نیز عمدتا چنین است. گرچه بعضی که درباره این مطالب تحقیق کردند، واقعا آنتی‌سمیت بودند، اما شاید این کشف حقیقی بودن و انجام ربانی انسان توسط عده‌ای از به ظاهر یهودیان بود که بسیاری از این مردم از مرز تعادل هل داد و آنتی‌سمیت کرد.

باید در اینجا متذکر شد، و این تذکر را در سرتاسر آنچه خواهید خواند در یاد داشته باشید، که به این ترتیب و به عقیده ما، این آئین و این کارهای کثیف و مسائلی از آن که در در میان بعضی ظاهرا یهودی نیز دیده میشود هیچ ربطی به دین یهود ندارد، اگر باور داشته باشیم که واقعا چیزی از آن دین حقیقی موسی علیه‌السلام باقی مانده است. این مسائل ریشه در کابالا، تلمود، فرسیز و سنت‌های شفاهی خاخام‌ها دارد، و هر کسی که به این متون و داستانها به چشم "مقدس" و جزئی از دین خود نگاه کند مورد اتهام است.

عمده مورخان می‌دانند و اذعان می‌کنند که قربانی انسان در گذشته در میان بسیاری از ادیان و فرق رواج داشته. معابد آلوده به خون آزتک‌ها گواهی بر این مدعاست. قلب تپنده بسیاری از بیگناهان در آنجا به صورت زنده، به عنوان قربانی به خدای اعظم تمدنهای آمریکای جنوبی، کتزلکوتل یا کولاکان، "اژدهای پردار"، از سینه‌هایشان بیرون کشیده شد. تاریخی که بی‌شباهت به "اسطوره" ضحاک اژدها "پادشاه هفت کشور" که "مارهایش" "مغز" جوانان را می‌خورد نیست.

lمراسم قربانی کردن انسان ها برای شیطان (1)

ایرلندیان نیز "اسطوره"‌ای جالب دارند. می‌گویند که ساکنین اولیه ایرلند گروهی "خدایان" حریص به نام "فورموریان"  بودند که هر سال دو سوم کودکان مردم را می‌خواستند.دروید‌ها نیز که تا به امروز فعالند و وینستون چرچیل و اسقف اعظم کانتنبری کلیسای انگلستان، کاهنین آن بوده و هستند، به این کار شهرت داشته‌اند. یکی از رسم‌های شناخته شده آنان در تاریخ، دفن کودکی در زیر پی ساختمان یا پاشیدن خون وی بر آن است. همچنین سوزاندن در آتش.تا همین دوران "مدرن" ما هندوان هر ساله برای خدای مادر، کالی، و شیوا، انسان قربانی می‌کردند و همیشه این باور در هندویسم بوده که شیوا از گوشت انسان تغذیه می‌کند. هر جمعه در معبد شیوا در تنجور  یک کودک مذکر را قربانی می‌کردند. این عمل به طور رسمی تنها در قرن 19 ام متوقف شد.

کالی هندی را با گردنبندی از جمجمه‌های انسان و دستهای بریده شده نشان می‌دادند. این عین همان تصویری است که مکرر در خدایان "مادر" ادیان کفار دیده میشود.

 در تقریبا تمامی تمدنهای باستان، سه‌گانه‌ای وجود داشت که پرستش می‌شد. یک خواهر و برادر که در عین حال همسر نیز بودند، و فرزندشان. پدر می‌میرد و همسر/خواهر باکره‌اش تولد به پسری می‌دهد که با مادرش وصلت کرده و جای پدر را می‌گیرد. این سه‌گانه در حقیقت پرستش خدایی میرا  است. خدایی که می‌میرد، و سپس در کالبد پسرش زنده می‌شود. به نظر ما این همان شیطان است، از مردن به معنی فروافتادن‌اش، تا تولد دوباره و برپا ایستادنش به باور آنها. شاید حالا بیشتر معنی و اهمیت تاکید اسلام بر صفات "حی" و "وحده" الله تعالی را درک کنید، که چرا اینقدر این ذکر مهم است:

"لا اله الا الله، وحده وحده وحده، لا شریک له، له الملک و له الحمد، یحی و یمیت و هو حی لا یموت."

این موجود با نامها و القاب متفاوت در تمام تمدنهای باستانی حاضر است. همان کتزل کوتل آمریکای جنوبی است که ذکرش رفت، اوسایرس، ایزیس و هوروس. نمرود، سمیرامیس و تموز. مردوخ، ایشتر، دینوسیوس، و غیره. این خدا در میان کنعانیان و فلسطینی‌های باستان تحت نامهای مولوخ، بعل/ بعل- بریت، حداد و غیره پرستش می‌شد.

خلاصه کلام اینکه برای بعل، یا مولوخ، که به نصّ ادیان ابراهیمی همان شیطان بوده، و پرستش وی تحت نامها و القاب و اشکال و الوان متفاوت در سرتاسر زمین صورت می‌گرفته، انسان قربانی می‌کردند. 

در متون تاریخ باستان می‌خوانیم که قربانی انسان جزئی مهم از آئین‌های بابل باستان نیز بوده و کاهنین بابلی می‌بایست مقداری از گوشت قربانیانشان را می‌خوردند. این امر چنان در تاریخ ریشه دوانده که به نظر میرسد خود کلمه و صفت آدمخواری در زبان انگلیسی، "کانیبال"، به معنی خوردنده گوشت انسان، ریشه در این سنت و نام "کاهنین بعل" دارد:

کاهن- بعل = کاهنبل = کانبل = کانیبل.        Cahn-Bal > CanniBal

در کتب مقدس داریم:

"بنی اسرائیل نمی‌دانست که من به او ذرت دادم، و شراب، و روغن، که آنها را نثار بعل کرد؟"

- کتاب هوشع نبی 8 : 2

"باز هم به بنی‌اسرائیل می‌گویم: هر کس، چه بنی اسرائیل، چه دیگران، که تخمش (فرزندش) را به مولوخ دهد، همانا مجازات او مرگ است و من رویم را از او خواهم گرداند."

- سفر لاویان 5-2  : 20

"آنها بر تمامی فرامین خداوند پشت کردند و دو گوساله از فلز ساختند. ستونی (ابلیسک) ملعون ساختند و به پرستش بعل و شیاطین مشغول شدند. آنها حتی دختران و پسران خود را در آتش قربانی کردند. آنها با پیشگویان و فالگیران به مذاکره مشغول شدند و از سحر و جادو استفاده کردند و خود را به شیطان فروختند. خدا را خشمگین کردند و خدا در خشمش آنها را از خود دور کرد. تنها طایفه یهودا در زمین باقی ماند. اما حتی مردم یهودا نیز از اطاعت فرامین خداوند سرباز زدند. آنها همان راههای شیطانی را که بنی‌اسرائیل رفته بود ادامه دادند. پس خداوند تمام بنی‌اسرائیل را پس زد. آنها را مجازات کرد و دادشان به دشمنان و حمله‌وران تا اینکه نابود شدند."

- کتاب دوم پادشاهان 20-16 : 17

"شما محراب مولوخ را برپا کردید. و ستاره خدایتان رفان. شما برای پرستش، بت‌ها را برپا کردید. به همین خاطر شما را به بابل به تبعید می‌فرستم."

- انجیل 7:43

(حضرت الیاس خطاب به قوم خود) "آیا بعل را می‏پرستید و بهترین آفرینندگان را وامی‏گذارید؟"

- قرآن کریم، سوره الصافات، آیه 125

از زمان تبعید به بابل و پایه‌گذاری کابالا است که فساد آن "عده" در میان یهودیان سیر صعودی و عمق جدیدی به خود می‌گیرد. کابالایی که عده‌ای از روی جهل و نادانی و عده‌ای از روی آگاهی و به عمد، نام عرفان یهود بر آن گذاشته‌اند. کابالا نه عرفان حقیقی یهود است و نه هیچ ریشه‌ای در سنت نبی موسی علیه‌السلام دارد. کابالا معجونیست از سحر بابلی و آئین‌های دیگر تاریک و رازآمیز. سنت رازآلود طبقاتی و پر لایه‌ای که همانند نمونه‌های مشابه دیگر در نهایت به نفی خدای خالق و پرستش شیطان منتهی می‌شود.

و به این صورت بود که چنین عبارتی در تلمود ظاهر گشت:
" میشنا: کسی که تخم اش ( فرزندش) را به مولوخ می‌دهد، مجازات نخواهد شد."
       
- سن هدرین 64آ تلمود بابلی

ارمیای‌نبی

از مردمی که "پسرانشان را به عنوان قربانی به بعل، در آتش می‌سوزانند" سخن می‌گوید. و در کتاب ارمیای نبی می‌خوانیم: "آنها توفت‌هایی (tophet) بلند ساخته‌اند، در دره هینون، تا پسران و دخترانشان را در آتش بسوزانند."این داستان است که جان میلتون را بر آن داشت تا در "بهشت گمشده"‌اش چنین بسراید:

ابتدا مولوخ، پادشاه وحشتناک، آغشته به خون و قربانیان انسان و اشک‌های والدین گرچه صدای طبل‌ها   و  موسیقی آنقدر بلند،   که جیغ و گریه کودکانشان شنیده نمی‌شد،آنها که در درون آتش می‌رفتند،به سوی آن بت ملعون  این  است ذات آن آئین‌های رازآلود. مستانه قربانی کردن کودکان بیگناه در میان سر و صدای موسیقی تا صدایشان شنیده نشود و پس از آن مشغول شدن به اورجی‌ها و کثافتکاری‌های دسته جمعی به افتخار لوسیفر.

امتداد این سنت‌های باطل بود که منتهی شد به لوسیفرین‌ها و شیاطین پایه‌گذار فرهنگ مدرن ما و تمام چیزهایی که تا همین چند نسل پیش تنها درِگوشی و در محفل‌های سری و رازآلود زمزمه می‌شد، امروز به صورتی حیرت‌آور برای آشنایان به این مسائل، کاملا علنی در موسیقی و فیلمها و لباسها و غیره به مردم بی‌خبر عرضه می‌شود که فکر می‌کنند اینها تنها مد روز هستند و طبق سلیقه و خواست مردم پیش می‌روند. عمق فاجعه و اثر مخرب این نمادها و مناسک کثیف را که در ظاهری جذاب و هیپنوتیزم‌کننده بر ایشان عرضه می‌شود درک نمی‌کنند.
یکی از مهمترین کشاورزان این محصول شیطانی همان آلیستر کرالی بود که می‌توان او را مغز متفکر پشت انفجار سموم فرهنگی و شبه‌مذهبی چندین دهه اخیر نامید.

آلیستر

کرالی. تحصیل کرده کالج تثلیث (ترینیتی) کمبریچ. مطبوعات انگلیس او را
"شیطانی‌ترین مرد جهان" نامیدند. از نظر "شخصیت پرستان" او یک اعجوبه بود.
از همانها که "فرهیخته" می‌نامند و خوش قلم و با سواد و تحصیل کرده و نابغه. کوهنورد. استاد شطرنج و غیره. به قدری مقامات فراماسونی داشت که
می‌خندید و می‌گفت اگر تمام نشانهایم را بار فیل کنید زیر وزنش می‌افتد. عضو بسیاری فرق دیگر. پایه‌گذار بسیاری دیگر. همچنین مامور اطلاعاتی. از نظر ما یک ملعون.

همو

بود که تخمهایش را بسیار با دقت و حساب شده در کالیفرنیا، کارخانه اصلی
صادر کننده این مسائل بر سرتاسر دنیا، کاشت و همو بود که گفت: "هر گناه در مسیحیت، برای عرفان
  یک ثواب است" و همو بود که درباره قربانی انسان در کتاب 1929 خود چنین نوشت:

«ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده‌ای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ حیوان این انرژی ناگهان آزاد می‌شود. برای بهترین عمل "روحانی" شخص می‌بایست قربانی‌ای انتخاب کند که دارای عظیم‌ترین و خالص‌ترین نیرو است. فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا بهترین و مناسب ترین قربانی است.» 

کرالی در پاورقی همین کتاب اضافه می‌کند که بنا به اسناد سوابق فراتر پرورابو  شیطان‌پرست، او بین 1912 تا 1928 چنین نوع مراسم قربانی‌ای را هر سال به تعداد 150 بار انجام داد. یعنی این یک مرد به تنهایی تقریبا 2500 کودک پسر را طی این مدت "قربانی" کرد. آیا هنوز هم شک دارید که چه بر سر میلیونها، بله، میلیونها کودکی که هر ساله در سرتاسر دنیا "ناپدید" می‌شوند می‌آید؟

گزارشات مربوط به "قربانی کردن انسان"، از زمان باستان تا به حال نشان می‌دهند که قربانیان به بیرحمانه و قصی‌القلب‌ترین صورت ممکن کشته می‌شوند. عاملین پس از مراسم حداکثر گوشت و خون ممکن را از قربانی جمع‌آوری کرده، به شیوه‌های مختلف خورده و نوشیده و مقداری نیز برای "غایبین" و کارهای بعدی نگهداری می‌کنند. به عنوان مثال بسیار معمول بوده که خون را جذب کاغذ کرده و به این صورت خشک کنند تا بعدا در مناسک رازآلود و جادو به استفاده بگیرند.

وحشیگری در این آئین‏های شیطانی باستانی حد و مرزی نداشت. اما چیزی که شاید برای بعضی عجیب به نظر برسد لغتی است که یهودیان از آن به عنوان بیان عمل قربانی انسان‌شان استفاده می‌کردند: "هولوکاست". بله، هولوکاست در اصل لغتی یهودی است، مورد استفاده توسط یهودیان، بیانگر عمل قربانی انسان به خدایشان.

دیکشنری وبستر نسخه سال 1954 چنین می‌گوید:

 هولوکاست: عرضه قربانی که کل آن توسط آتش خورده می‌شود.

هرل

روم  می‌گوید: «هولوکاست لغتی بسیار جالب است. معنی تحت‌ا‌للفضی آن قربانی سوخته است، و یهودیان می‌خواهند که هنگام شنیدن این لغت درباره ادعای قربانیان سوخته شده در جنگ جهانی دوم فکر کنید، اما داستان در حقیقت مربوط است به خدایی باستانی به نام مولوخ که می‌خواست بچه‌ها زنده در معبد بزرگش قربانی و سوزانده شوند.»

چند نمونه از بسیاری نمونه‌های قربانی شدن کودکان که اسناد آن موجود بوده و هست:

درهزاره اول پس از میلاد، در سال 300 میلادی، اسقف آسریوس شهر سزاریا  گفت که یهودیان تمام فرق طی مراسم پوریم مسیحیان را قربانی می‌کنند.

در سال 415 سقراط گالاستیکوس  گزارش داد که یهودیان امستا  کودکی مسیحی را به صلیب کشیده و سوراخ سوراخ کردند تا جان داد.

در 1067 در پراگ 6 یهودی خون یک کودک سه ساله را کامل جمع کردند. همچنین کشف شد که این یهودیان خون این کودک را به دیگران داده‌اند، از جمله یهودیان تراویزوم.

 

هرل

روم می‌گوید: "در 1144 کشیشی کاتولیک به نام توماس مونموث کتابی دقیق  درباره قتل ویلیام کوچک نورویچ نوشت، همان کودکی که توسط یهودیان قربانی شد. این کودک توسط کلیسای  کاتولیک قدیس اعلام شد...". در این کتاب توماس  مونموث توضیح می‌دهد که یهودیان چگونه کودک را دزدیدند، و پس از آن بنا به  گفته او چنین اتفاق افتاد:

«سر او را تراشیدند و او را با تیزی‌های میخ مانند بسیار سوراخ کردند به صورتی که خون در مقادیر بسیار ریختن گرفت.

و آنها بیرحم بودند، و آنقدر مشتاق در ایجاد درد. سخت است  تمایز بین آنکه بیشتر بیرحم بودند یا نابغه در شکنجه‌هایشان.»

سعی توماس در مستند کردن قتل رازآلود این کودک بیگناه، در نهایت منجر به قدیس  گشتن کودک شد. این کودک تا زمان معاصر قدیس و شناخته شده بود، تا اینکه  دورانی رسید که کلیسا دیگر علاقه به آشکار بودن این موضوعات "از نظر سیاسی  غلط" نداشت. این دوران فتح نهایی کلیسا از درون توسط این فرق و آقایان است.
توماس با آشکارسازی آنچه در آن روز تاریک و غمگین در 1144 صورت گرفت و در  تلاش‌اش در آشکارسازی و توقف قربانی کودکان خدمتی بزرگ به جهان کرد. او  والدین را در انگلستان هوشیار کرد تا بیشتر مراقب امنیت کودکانشان باشند.
اما متاسفانه این آخرین نمونه نبود.

در 1255 در لندن کشف شد که کودکی مسیحی به نام هیو  طی مراسمی قربانی شده.  جسد سوراخ سوراخ شده‌اش که در مِلک یک یهودی مخفی بود کشف شد.

در 1335 در مونیخ آلمان یهودیان کودکی مسیحی به نام هنری را در بیش از 60 جای  بدنش سوراخ سوراخ کردند به صورتی که کودک معصوم از خون خشک شد.

در سال 1997 پروفسور رابرت پرانتر  دانشگاه علوم دینی اتریش چنین گفت: «یهودیان   باید بخاطر جنایات نفرت‌انگیزشان علیه کودکان کاتولیک همانند کودک شهید،  آندرل وان رین، و علیه بزرگسالان در روزهای پیش از عید پاک ، و بخاطر خون  مسیحیان به قتل رسیده توسط دستان یهودی که آنها نیز به سوی آسمان فریاد می‌کنند، عذرخواهی کنند.»

در 1690 در بلاروس ، یهودیان کودکی به نام گاویل  را طی مراسمی رازآلود کشتند.

این کودک یکی از قدیسین کلیسای ارتدکس است. تلویزیون بلاروس نیز در سال 1997 مستندی درباره این واقعه ساخت.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

به نام خدا

چرا باید در مورد فراماسون ها اطلاعات داشته باشیم؟

چرا نباید از محصولات و آرم ها و ... فراماسون ها  استفاده کنیم؟

این سوالات و هزاران سوال دیگه ذهن خیلی ها رو درگیر کرده و اما جوابی که این بنده طی 16 ماهی که دارم در مورد این مسئله تحقیق می کنم اینه اگه شما هم نظری دارید خواهش می کنم نظرتونو بیان کنید؟

به نظر من این عکس می تونه جواب خیلی از این سوال ها رو بده:

عکس روی جلد کتاب دنیا در دستان کیست منتشر شده در فرانسه

جالبه که تو این عکس هم نماد هایی از شیطان بر خلاف نظر مولف کتاب اومده

نماد تک چشم در کل عکس

نماد عقاب که یکی از نماد های قوی فراماسونی در آمریکاست

و حال توضیح در مورد عکس:

تسلط بر کل جهان و نابودی آن و تنها حکومت یک نفر بر جهان ،  بر دین و ...

بحث ما بحث ایران و آمریکا نیست؟

بحث در مورد اسلام و مسیحیت و ... نیست؟

بحث در مورد دین خدا و شیطانه.

انتخاب با شماست "خدا"          "شیطان"

و اما محصولاتی که برای کمک به فراماسون تشکیل شده:

خودتان انتخاب کنید؟



:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

داستان آدم و حوا طبق داستانی از یهودیان( تو اسلام به این داستان اشاره نشده)

وقتی که خدا به فرشته هایش می گوید ( جنس فرشته از جن می باشد) به انسان سجده کنید شیطان از این کار سرباز می زند.

شیطان گفت: ای خدای من چون تو مرا گمراه کردی، من نیز زمین (باطل) را در نظرشان زیبا جلوه می دهم و همه را به سمت گمراهی می کشانم به جز بندگان پاک مخلص و برگزیده تو.( الحجر - آیه 40)

آدم و حوا که به بهشت می رود ، شیطان با خدا یه قرار مرار می ذارن و شیطان به شکل مار به پای یک طاووس می پیچد و به بهشت می رود.(مار)

شیطان در بهشت به آدم و حوا می گوید که از میوه این درخت بخور . خدا گفت از اون نخور.

اسم این درخت در تورات درخت معرفت و دانش است

خدا گفت تو باید عبودیت کنی ، خدا محور باشی به حوزه دین و دانش کاری نداشته باشی.

گفت بخور چون اگر بخوری جاودانه می شو یعنی خدا سوتی داده و کسی رو خلق کرده مثل خودش و  فقط علم و دانش نداره و اگه علم و دانش داشته باشه مثل تنها کسی که جاودانس ، جاودانه خواهد شد.

آن درخت سیب بود و اگر سیب را به صورت عمودی برش دهید شکل ستاره پنج پر درست خواهد شد.

این داستان فقط بحث سمبلیک دارد و علیه دین استفاده می شود.

ماری که شیطان پرستان در خانه نگه می دارند نماد همان مار است که به مار امو معروف است.

نعوذ بالله

به تصویر مار امو و کاسه آب توجه کنید.

تصویر مار امو و کاسه آب

 

تصویر مار امو در یک دلاری آمریکا



:: بازدید از این مطلب : 1086
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

نشانه های ماسونی جام جهانی2010

 

2010 فراماسونری

اگر در طرحهای مثلثی  منقوش بر روی توپ این بازی ها که حرف و حدیث زیادی نیز در باره آن بوجود آمد اندکی دقت بفرمایید متوجه خواهید شد که روی بدنه توپ چهار هرم آیرودینامیک طراحی شده که در کنار هر ضلع آن یازده مثلث یا هرم کوچکتر قرار دارد که مجموعا در اطراف هر مثلث بزرگ ۳۳ مثلث یا هرم کوچک جای می گیرد.

که اشاره به دو عدد فوق مقدس ماسونها یعنی یازده و سی وسه دارد!(اعداد نه ، یازده ،سیزده و سی وسه اعداد مقدس ماسونها هستند و در این میان ۱۱ از اهمیت ویژه ای برخوردار است).



:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

راز دلار

بنام خدا

 بی شک باید  سمبولیسم و نماد گرایی را جز لاینفک جریان فراماسونری دانست جریانی که موجودیت آن بیش از هر تمدن دیگری با پاگانیسم مصر باستان گره خورده است . که قبلا در مقاله ای دیگر با عنوان "نماد های ماسونی مصر باستان" مفصل به آن پرداختم .

اصولا صحبت از نماد گرایی ماسونی نه در این مجال بلکه خود فرصتی مفصل می طلبد اما آنچه قصد دارم در این جستار به آن بپردازم صرفا نماد گرایی این جریان در دلار آمریکاست که به طرز شگفت انگیزی گویا مرامنامه و مانیفست یهودی– فراماسونری  آنهاست تا وسیله ای برای داد و ستد.

ششم ژوئيه سال 1785كنگره آمريكا ( که در آن زمان، تنها يك مجلس بود) به اتفاق آراء دلار«« Dollar  را واحد پول آن كشور قرار داد.

 پيش از استقلال ايالات متحده یعنی در 4 ژوئیه 1776 ، پول انگلستان (ليره) در 13 مهاجر نشين انگليسي آمريكاي شمالي رايج بود.

 در جريان انقلاب، آمريكائيان سكه نقره اي اسپانيا به نام «دلار» را كه در مكزيك رايج بود وسيله داد و ستد قرار داده دادند و به همين دليل نام پول ملي خود را «دلار» گذاشتند.

سكه دلار نقره اي از قرن چهاردهم بیش از سه قرن به نام «تالرThaler، دالر، تلار و دلار» در اروپا رايج بود كه اسپانيايي ها آن را حفظ كردند و به مستعمرات خود در قاره آمريكا منتقل ساختند.

اس با خط عمودي« $» كه علامت بين المللي دلار است نيز از اسپانيايي ها اقتباس شده كه پول خود را با علامت P (پي) مشخص مي كردند و اين «P» در آمريكاي شمالي به تدريج و در جريان نوشتن به شكل «$» درآمد.(1)

روند گنجاندن نمادهای یهودی – ماسونی در اسکناس 1 دلاری ختم نگشت و تمامی اسکناسهای بعد از آن نیز از این امر مستثنا نبودند.

اما اسکناس 1 دلاری به عنوان نخستین اسکناس و از طرفی دیگر به لحاظ تعدد نشانه های ماسونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که کشف رمز از آن نیات پشت پرده و مخوف طراحان نظم نوین جهانی را آشکار می سازد.

پیش از پرداختن به این مسئله توضیحی اجمالی  راجع به برخی  اعداد مقدس ماسونها را لازم می دانم .

نخستین عدد 9 است که به حلقه 9 نفره زنجیره ماسونها ، تعداد استادانی که در جستجوی حیرام رفتند تعداد ضربه های درجه استادی و...(3) اشاره دارد.

 دومین عدد 11 است که آن نیز به دوستون بواز و جاکین که بنا بر اعتقاد ماسونها  در ابتدای معبد سلیمان قرار داشتند، عرض حمایل استاد به سانتی متر (مجموع ستارگان 5 و 6 پر)، تنها عدد دورقمی که اکر برعکس شود تغییر نمی کند و ...(4) اشاره دارد.

سومین عدد 13 است که بی شک از مهمترین نشانه های  تعلق فراماسونری به یهودیان و مصر باستان است که دلایلی از قبیل اتفاق موسوم به  پوریم در 13 فروردین در عهد خشایار شاه ، 13 تکه از بدن اوزیریس که توسط ایسیس(خدایان مصر باستان) پیدا شد ، خیانت سیزدهمین نفر(یهودا اسکاریوتی) به حضرت مسیح (ع) و ... مد نظر است.

چهارمین عدد 33 است که اشاره دارد  به 33 رتبه و درجه فراماسونری ، حاصل ضرب عدد مقدس ماسونها یعنی یازده در سه مرتبه شاگردی- ابزار یاری و استادی (11* 3=33) ، سن حضرت مسیح هنگام کشته شدن(البته به نشان تمسخر مسیح توسط یهودیان) و...

پس از این مقدمه نسبتا طولانی در ذیل به ترتیب به برخی از نشانه ها ی یهودی- ماسونی موجود در یک دلاری اشاره می گردد:

 فراماسونری- رائفی پور

الف : نمادهی ماسونی در روی 1 دلاری:

 

 1- درج تصویر جرج واشنگتن به عنوان اولین رییس جمهور آمریکا که فراماسون اعظم و دارای درجه   33  در این تشکیلات بود البته بنای یاد بود وی در واشنگتن مملو از نشانه های ماسونی است.

2- استفاده از 13 دایره در مهرسبز رنگ  وزارت دارایی امریکا در شکل ^ مانند . البته خود شکل ^ ، نماد مردانگی در مصر باستان و در میان یبوسی ها بوده  و اشاره به یکی از شرایط اصلی عضویت در لژهای فراماسونری یعنی مرد بودن دارد  که تاثیر آن در درجه نظامیان کنونی (گروهبان و استوار) کاملا مشهود است.

3- استفاده از مجموع 13 برگ و میوه در سمت چپ و راست تصویر جرج واشنگتن(دایره های قرمز رنگ)

4-  استفاده از 33 حلقه در قسمت چپ و راست در پایین دلار (بیضی های سبز رنگ) که گویای 33 حلقه زنجیر وار رتبه های ماسونی برای رسیدن به مقام استادی اعظم یا بزرگ بازرس کل (همان فراماسون درجه 33 )است.

جغد دلار فراماسونری

5 – گنجاندن تصویر جغد در گوشه بالایی و سمت راست دلار به گونه ای کاملا ماهرانه و مخفیانه که به سادگی قابل رویت نیست و نیاز به بزرگنمایی بسیار زیادی دارد .(دایره ها و فلش آبی رنگ)نا گفته نماند که جغد نماد یهودی مارانوس (یهودی که برای پیش بردن اهدافش دین خود را مخفی میکند) است و به این نکته اشاره دارد که کشور ایالات متحده با چه اندیشه و مبانی فکری تاسیس گشته است البته فقط و فقط ذکر نقش  یهودیان و پیوریتنهای موثر در تاسیس امریکا خود به تنهایی کتابی قطور می شود که فرصتی دیگر را  می طلبد.در تصویر هوایی از کنگره آمریکا نیز به سهولت می توان تصویر جغد را در اطراف این ساختمان تشخیص داد.

 

خرگوش فراماسونری دلار

6- نباید از طراحی های تار عنکبوت مانند زمینه دلار به سادگی گذشت چراکه به طرز ماهرانه ای سمبل ها ونمادهای مورد احترام و تقدیس ماسونها و یهودیان را در آن خواهید یافت . به عنوان نمونه خرگوش     نیم رخ که چشم چپش به سمت بیننده است دقیقا در روبروی تصویر پنهانی جغد برایتان به رنگ سفید مشخص گشته است.

(لوگوی    p   l   a   y   b   o   y  که از نشانه های غیر اخلاقی و سین کاف سین است نیز از همین نماد گرفته شده است)

شایان ذکر است از دیدگاه سمبولیک برخی حیوانات مانند مار ، جغد ، خرگوش ، ققنوس(پرنده افسانه ای) و بز برای ماسونها و شیطان پرستان مقدس هستند اما از این میان جغد به سبب گردش سیصدو شصت درجه ای گردنش و نیز خرگوش به دلیل اینکه همیشه بیدار است نماد هوشیاری و تسلط گشته اند. که از دیدگاه ماسونها این خصیصه بسیار مهم می نماید و الگوی چشم جهان بین که در باره آن سخن خواهیم راند نیز گواهی بر این مدعاست.

از سوی دیگر نیز اگر دقت فرمایید با فرهنگ سازی جریان فراماسونری از طریق کارتونها ، داستانها و.. خرگوش نماد با هوشی ، جغد و بز نیز نماد حکمت و دانایی گشته اند .

 

دلار فراماسونریب: نمادهی ماسونی در پشت 1 دلاری:

1 - مهر بزرگ امریکا:

قبل از تعطیلی مجلس آمریکا در تاریخ چهارم جولای 1776، کمیته ای انتخاب شده بود تا مهری برای این کشور تهیه نمایند. اعضای کمیته 5 نفر بودند که سه نفر از آنها شامل بنیامین فرانکلین، جان آدامز و توماس جفرسون می شد که پیش نویس بیانیه استقلال آمریکا را تهیه کردند.

ایشان افراد اولین کمیته به حساب می آمدند. قبل از آن که طرح مهر به تصویب نهایی برسد، دو کمیته دیگر و جمعا 14 نفر و به مدت 6 سال بر روی آن کار کردند. طرح نهایی که در تاریخ 13 ژوئن 1782 مورد تصویب مجلس قرار گرفت، توسط چارلز تامپسون با سمت منشی به مجلس ارایه شد. وی در این طرح پیشنهادات مشاوران و هنرمندان هر سه کمیته را لحاظ کرده بود. نکته جالب در این میان تعلق تقریبا تمامی افراد این کمیته ها به تشکیلات فراماسونری بود لذا بررسی به کار گیری نماد های گوناگون ماسونی در مهر رسمی ایالات متحده امریکا که  به سبب تعدد ، باید آنرا مهر ماسونی امریکا دانست. از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

 

مهر ماسونی دلار فراماسونری

اگر اندکی دقت فرمایید عقاب که نماد پرنده زئوس خدای یونان باستان است در پنجه راست خود شاخه زیتونی شامل 13 برگ و 13 میوه نگه داشته ،  و در پنجه دیگر 13 تیر .

دم عقاب دارای 9 پر است از سویی دیگر هر بال این عقاب 33 پر دارد که قبلا راجع به این اعداد توضیح داده شد.

در منقار عقاب نواری قرار دارد که بر روی آن به زبان لاتین نوشته شده (E PLURIBUS UNUM) که به معنی  "وحدت از کثرت" است (اشاره به ایالات متحده) اما نکته جالب تعداد حروف این جمله  بوده  که شامل13 حرف است .

بر روی سر عقاب 13 ستاره قرار گرفته که در مجموع یک ستاره شش پر(ستاره داوود) را تشکیل میدهد.که نشان از تعلق امریکای 227 سال پیش به یهودیان و مارانوس ها دارد .

 بر سینه عقاب سپری قرار دارد که بر روی آن 13 خط قرمز و سفید (پرچم امریکا) نقش بسته گفتنی است رنگ قرمز و سفید رنگ دو ستون معروف ماسونها یعنی بواز و جاکین بوده است .(5)

 البته در دلار به جهت سیاه سفید بودن، این رنگها مشخص نیست . و دیگر اینکه دلیل مذکور علت و تفکر پشت پرده طراحی پرچم امریکا نیز محسوب   می شود.

در مهر بزرگ صورت عقاب به سمت پنجه ای است که شاخه زیتون(به عبارتی شاخه درخت غار) را نگاه داشته است. صورت عقاب در مهر ریاست جمهوری در جهت مخالف یعنی به طرف پنجه ای بود که تیرها را نگاه می داشت تا این که در سال 1945 "هری ترومن" سی و سومین رییس جمهور امریکا دستور طراحی مجدد آن را به سمت شاخه زیتون صادر کرد.(6)

 در واقع ترومن پس از حمله وحشیانه  اتمی به ژاپن و به شهر هیروشیما و ناکازاکی در نزدیکی مدار 33 درجه زمین !!! و معرفی کشورش  به عنوان ابر قدرت جهان این دستور را داد تا با گرداندن سر عقاب از سمت تیر ها (نماد جنگ)به سمت شاخه زیتون (نماد صلح) چهره کریه و خون خوار امریکا را اندکی تطهیر کند و در لفافه آغاز نظم نوین جهانی را اعلام نماید.شایان ذکر است سال 1945 سال طلاییی ماسونها بود و آنها خود را از پیش برای آن مهیا کرده بودند چراکه اگر سال استقلال امریکا 1776 را از این سال(1945) کسر کنیم عدد حاصل یعنی 169 حاصلضرب 13 در خودش می شود (13*13 =169).

2 - در سمت راست مهر ماسونی دلار و نیز در منتها الیه سمت چپ دلار (داخل بیضی های قرمز) 13 میوه قرار گرفته است .

3- در وسط دلار عبارت (IN GOD WE TRUST) به معنی ما به خدا اعتقاد داریم (داخل بیضی آبی رنگ) نوشته شده است که ممکن است ما را قدری سردر گم  و دچار پارادوکس گرداند ولی در حقیقت این عبارت برای اولین بار در سال 1957  و در اوج  کشمکش های جنگ سرد با شوروی بر روی دلار نقش بست چراکه شوروی عملا کمونیسم و بی دینی را ترویج می نمود و آمریکا برای جلب نظر کشور های مسیحی و عموما دین مدار دست به این اقدام زد.(7)

جالب اینجاست به محض پایان یافتن جنگ سرد طرحی برای حذف این عبارت از پشت دلار به کنگره رفت که به جهت فشار افکار عمومی تصویب نشد و لی ماسونها که در نهان هیچ گونه سنخیتی بین خود و خدا نمی دیدند ، در یک اقدام شیطنت آمیز در ماه مارس سال 2007 با حذف این عبارت ( IN GOD WE TRUST)  از سکه های یک دلاری یادبود جرج واشنگتن ، اندکی از افکار شوم و دین ستیزانه خود را آشکار نمودند که در نهایت مجبور به عذر خواهی از مردم آمریکا شدند .

 سوای تمامی دلایل مذکور چه دلیلی دارد که یک کشور بر روی اسکناس خود عبارت ما به خدا اعتقاد داریم را قرار دهد مگر دیگر کشور ها که چنین کاری نکرده اند به خدا اعتقاد ندارند! در واقع می بایست این اقدام سردمداران امریکایی را نوعی وانمود سازی دانست. شبیه فرد دروغ گویی که تکه کلامش "من از دروغ بدم می آید" است.

فراماسونری-رائفی پور

4- مهر اعظم ایالات متحده امریکا :

این مهر به شکل کنونی آن در زمان رزولت بر روی دلار قرار گرفت شما می توانید آنرا درسمت چپ دلار مشاهده فرمایید همانگونه که مستحضر هستید تصویر هرمی نامانوس به چشم می خورد که نماد هرم خئوپوس مقبره فرعون و نشان عالی انجمن های فراماسونری است.

این هرم از 13 ردیف سنگ چین تشکیل شده است و در مجموع 72 خشت دارد که اشاره دارد به  72 نیرو یا  نام خدای کابالیستها.(8) که البته کاربرد آن در موارد دیگری نیز دیده شده است مانند تعداد نفر های عضو در حلقه " صاحب دلان"  (9)

بر روی این هرم به لاتین عبارت 13 حرفی  " ANNUIT COEPTIS " به معنی خدا همیشه یاور ماست ، نقش بسته است که به گونه ای دیگر همان عبارت " IN GOD WE TRUST " است .

البته عده ای از زبان شناسان غربی آنرا  "announcing conception"به معنی "آشکار کردن رشد مخفی" معنی نموده اند چراکه conception"" در زبان انگلیسی " لقاح‌ تخم‌ وشروع‌ رشد جنين‌ " معنی می دهد که مفهوما به معنای آشکار کردن فعالیتهای  شبکه مخفی فراماسونری در نظم نوین جهانی است.

در زیر این هرم عبارت " NOVUS ORDO SECLORUM " به زبان لاتین نوشته شده است.

 که به معنای"NEW WORLD ORDER" یعنی "نظم نوین جهانی " یا "حکم جدید برای جهان" است که شما بارها آنرا در سخنرانی های سردمداران امریکا علی الخصوص بوش پدر و پسر و اوباما شنیده اید.(10)

 برخی نیز این عبارت لاتین را "new order of the secular" به معنی "نظم جدید سکولاریسم " معنی نموده اند.

مجموع برگها و میوه های موجود در پشت دلار 72 عدداست که همانگونه که توضیح داده شد نشان از نفوذ کابالیستهای یهودی در امریکاست.

پشت هرم بیابانی لم یزرع قرار دارد و جلوی آن گیاهانی روییده است . منظور از بیابان آشوب در اروپا و جنگ های متوالی است که ماسونهای آمریکا به امید تاسیس حکومت جهانی ِ ماسونی – یهودی خویش.خود را از آن بیرون کشیده و اولین کشور ماسونی جهان را تاسیس نمودند.

شاید برایتان تعجب آور باشد که چرا این هرم شکلی نامانوس داشته و راس آن جدا ودر وسط آن چشمی نورانی قرار دارد. این چشم نماد "RA" از خدایان  مصر باستان است که در پاگانیسم یونانی چشم لوسیفر یا همان چشم شیطان است ، یونانیان آنرا ستاره صبح (11)       می دانستند و همواره آن را به صورت درخشان  ترسیم می نمودند.

با اینکه شاید اندکی از موضوع اصلی فاصله بگیریم ولیکن ذکر حدیثی از امیر المومنین در پاسخ به شخصی که از وی در مورد دجال پرسیده است را مفید میدانم. ایشان در پاسخ به این شخص می فرمایند: عينه اليمنى ممسوحه والأخرى في جبهته تضيء كانها كوكب الصبح (چشم راست ندارد و چشم چپش در وسط پیشانی اش قرار گرفته نور می دهد گویا ستاره صبح است) . (12)

 راستش انسان از این همه شباهت به شگفت می آید چراکه اگر تصویر را زوم کنید از شکل ابرو و گوشه چشم روی هرم متوجه خواهید شد که این چشم ، چشم چپ است و از سوی دیگر نورانی بودن آن و نیز اینکه لوسیفر را  در اسطوره شناسی یونانی ستاره صبح     می دانند انسان را حیرت زده می کند.

چشم لوسیفر بر همه جهان نظارت داشته و هنگامی که نظم نوین جهانی به ثمر برسد (تخرییب مسجد الاقصی و ساخت معبد سلیمان و حکومت علنی ماسونی - یهودی برجهان) قسمت فوقانی هرم به بدنه آن خواهد چسبید. اگر اندکی دقت فرمایید متوجه الگوی استفاده از چشم چپ در این مورد نیز خواهید شد (13)

در واقع گروه فرانکلین میخواستند که مهر منعکس کننده مشیت الهی باشد و در این راستا بلاتکلیفی اسباط  اسرائیلی را به نمایش بگذارد. یعنی تا روزی که دوباره یهودیان به معبد سلیمان باز نگردند این هرم نا تمام خواهد ماند.

فراماسونری - رائفی پور

در قاعده هرم عبارتی (اعداد) یونانی "MDCCLXXVI" نقش بسته که از نظر ارزش عددی (جمع حروف به صورت ابجد)  همانگونه که در تصویر می بینید برابر با 1776 سال استقلال امریکاست . اما اگر این حروف را بر روی اهرام ثلاثه مصر باستان در نظر بگیرید  جمع قاعده این اهرام همانگونه که در تصویر محاسبه شده است برابر با 666 می شود که عدد  لوسیفر یا همان شیطان است.

البته ماسونها بارها تلاش کردند تا با دلایل واهی این وابستگی شدید خود به کابالای یهود و مصر باستان را مخفی نگه دارند برای نمونه  جوزف کمبل ،اسطوره شناس معروف ، می گوید:

هنگامی که در سطوح پایین هرم قرار دارید،می توانید این سو یا آن سو باشید.اما هنگامی که به راس می رسید همه نقاط به یکدیگر می رسند و اینجاست که چشم خداوند(!!!) گشوده میشود.

عبارت"ANNUIT COEPTIS" عقیده فرانکلین بود که یک نفر به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد اما چند نفر با کمک خدا قادر به انجام هر کاری هستند.(14)

اکنون قضاوت با شما ست آیا این نمادها و نوشته های عجیب این معنا را می دهد؟ آیا برای بیان اینکه به کمک خدا نیاز داریم باید چشم چپی را در حالت جدا و درخشان  بر روی هرم خئوپوس قرار دهیم ؟ !!!! و...

اگر هرم گیزا یا خئوپوس را در درون یک ستاره شش پر(ستاره داوود) قرار دهیم نتیجه شگفت آور خواهد بود به گونه ای که حروفی که در منتهی الیه گوشه های ستاره قرار می گیرند(مطابق تصویر) واژه "MASON" را می سازند.

5- استفاده از تکنیک ORIGAMI :

اریگامی تکنیکی است که در آن با تا زدن و یا برش کاغذ بتوان شکلهای گوناگونی درست کرد. در طراحی دلار به طرز هنرمندانه و ماهرانه ای از این تکنیک بهره برده اند که البته در طراحی اسکناسهای دیگر دلار نیز از آن استفاده شده است.ولی در خود اسکناس 1 دلاری موارد متعددی وجود دارد که برای نمونه یک مورد آن همانگونه که در تصویر مشاهده می فرمایید توضیح داده می شود.

رائفی پور - فراماسونری

اگر عدد 1 در گوشه دلار را از وسط به صورت عمودی تا بزنید شکل شماره 1 حاصل می گردد با تکرار این شکل به صورت تقارنی شکل شماره دو به دست می آید از به هم چسباندن این دو شکل و پاک کردن فضای اطراف آن در نهایت شکل 4 که سر مار است حاصل می شود . گفتنی است این مورد یکی از موارد استفاده از خطوط تار عنکبوتی زمینه دلار است و طراحان دلار موارد متعدد دیگری را نیز نهان نموده اند.

همان طور که قبلا نیز گفته شد مار حیوان مورد علاقه ماسونها و شیطان پرستان است . تا جایی که آن به عنوان  حیوان خانگی خود استفاده می نمایند. (15)

اما نکته جالب و مهم اینجاست که بعد از این تکنیک اریگامی بر روی سر مار عبارت"OMO" حاصل می شود که بنا به عقیده شیطان پرستان اولین واژه هستی است که شیطان آن را به انسان آموخت. هم اکنون نیز در جلسات ورد خوانی و آیین پرستش " RITUAL" شیطان این واژه مکررا مورد استفاده قرار میگیرد.

 همانگونه که عرض نمودم از تکنیک اریگامی در طراحی دلار های جدید بیشتر استفاده شده است اما با توجه به طولانی شدن این مقاله  از بیان موارد دیگر اجتناب نموده و تنها یکی از شواهد دسیسه فراماسونها در طراحی حادثه یاز ده سپتامبر را بیان می نمایم .

فراماسونری - رائفی پور

قبلا نیز بیان شد که 9 و 11 از اعداد مقدس ماسونها هستند لذا نباید تعجب کرد اگر حادثه برخورد دو هواپیما با برج های دو قلوی تجارت جهانی در روز یازده از ماه نهم اتفاق بیافتاد , و سپس 911 روز بعد از آن ، حادثه بمب گزاری در مادرید به وقوع بپیوندد . طراحان این اتفاقات از سالها پیش و بر مبنای پیشگویی های نوستراداموس کابالیست آن را طراحی نمودند تا به زور هم که شده است پیشگویی اعقاب خود را به تحقق برسانند.

لذا برج های دوقلوی تجارت جهانی که برمبنای الگوی دو ستون معبد سلیمان " بواز "و "جاکین" ساخته شده بود گیت و دروازه ورود ماسونها  به نظم نوین جهانی گشت و به بهانه دو برج به دو کشور مسلمان حمله شد.

در ساختگی بودن حادثه یازده سپتامبر هیچ شکی نیست و دلایل و مدارک مستدل و مستند غیر قابل کتمانی وجود دارد که تبیین آنها در این مقاله و در این مجال نمی گنجد اما با  توجه به موضوع مورد بحثمان یعنی نشانه های ماسونی دلار، استفاده از تکنیک اریگامی  نتایج باور نکردنی را بر ملا می سازد.

رائفی پور - فراماسونری

اگر مطابق شکل اسکناسهای 5 ،50،20،10 و100 دلاری را مطابق الگو(تقریبا شبیه موشک) تا بزنید نخست (شماره یک) در 5 دلاری دو برج سالم را مشاهده می کنید.

در 10 دلاری (شماره 2) نوک برج ها آتش می گیرد، در 20 دلاری (شماره 3) آتش گسترش بیشتری پیدا کرده و پایین تر آمده  و نهایتا در 50 دلاری (شماره 4) هردو برج فرو می ریزند و در اسکناس صد دلاری (شماره 5) فقط دود حاصل از سوختن آنها ست که دیده    می شود.

آنچه در این جستار بیان گشت صرفا دلایلی کلی از ارتباط  دستگاه بنیانگذاران و حکومت گردانان ایالات متحده  با عقاید الحادی ، کفر آمیز و شیطانی  را بیان می دارد ، صد البته تبیین جزجز فعالیتها و دسیسهای آنها مثنوی صد من خواهد شد و حتی آنچه در باره دلار بیان گشت  اندکی از ماجرا بود. نویسنده تحقیقات بیشتر در این زمینه را به شما خوانندگان عزیز و گرامی محول می گرداند. ان شا الله در آینده به گوشه های دیگری از دسیسه چینی های  این جریان اشاره خواهد گشت.

 

علی اکبر رائفی پور PORSMAN@YAHOO.COM

 پینوشت:

http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp (1)

(2) عدد13برخلاف عموم تمدن ها و ادیان جهان عدد مقدس و خوش یمن یهودیان و ماسونهاست

(3) برادری نوشته استفن نایت/ نشر شباویز/ترجمه فیروزه خلعتبری / بهمن ماه 1368/ صفحه 68

(4) همان / صفحه 69

(5) رنگ های آبی ، سفید ،قرمز و ارغوانی از  رنگهای کابالیستها است.

(6) http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

(7) http://www.answers.com/topic/in-god-we-trust

(8) www.theallseeingeye.tv/The_American_Dollar.html

(9) رجوع کنید به مقاله عبدلله شهبازی با عنوان " دماوند و فرقه‌های رازآميز "

(10) LIFE IS NOW  (زندگی همینی است که هم اکنون در آن به سر می بری ) یکی از مهمترین شعارهای مشهور در امریکاست اما نکته جالب واژه NOW است که در واقع به صورت اختصاری بیان گر NEW ORDER WORLD  است. لذا باید آنرا اینگونه ترجمه نمود "زندگی نظم نوین جهانی یا سکولاریته است"

(11) واژه لاتين «لوسيفر»، به معني «ستاره صبحگاهي»، نام ديگري است براي ستاره زهره (ونوس). در پاگانيسم رومي، لوسيفر «ژوپيتر» نام داشت و خداي خدايان بود. «ژوپيتر» در يونان باستان «زئوس» ناميده مي‌شد. «زئوس» نيز به معني «نوراني» و «درخشان» است. طبق باور شيطان‌پرستان، سرانجام «لوسيفر» با «ماشييح» (مسيح) به تعامل و مصالحه خواهند رسيد و «مسيح» زمين و زمينيان را در سهم «لوسيفر» قرار خواهد داد. و در عوض آسمان از آن وی و یارانش  خواهد بود !!!

(12) مکیال المکارم.ج1.ص246

(13) رجوع کنید به مقاله ای از نویسنده با عنوان"اسطوره های ماسونی مصر باستان"

http://www.antisemitism.blogfa.com/post-4.aspx

(14) http://www.unique-design.net/library/myth/image.html

(15) ماربه دلایل گوناگونی برای ماسونها و شیطان پرستان مقدس است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف: ابلیس برای آنکه بتواند آدم و حوا را وسوسه کند خود را به شکل مار در آورد ،  به پای طاووس پیچید و داخل بهشت شد.

ب: در اسطوره شناسی مصر باستان مار نماد پادشاهی و استیلا است . و این مار آپپ است که در دنیای زیرین با خدای خورشید می جنگد لذا ماهیتی شیطانی دارد.برای مطلعه بیشتر در این زمینه منبع (13) مراجعه فرمایید.

ج: مار به دلیل پوست اندازی نماد تناسخ در تمدن های کفر آلود است.

د: شیطان پرستان اعتقاد دارند که شیاطین هنگامی که تجسم می یابند بیشتر به شکل مار هستند.در روایات آمده است شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجادعلیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار وحالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد آنگاه  به حال اولیه خودباز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرورعبادت کنندگان هستی.. 



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

نقش ماسونری در انقلابهای مهم معاصر

با شعار «آزادی، برابری، برادری» فراماسون‌ها نقش بزرگی در انقلاب امریکا در سال های ۱۷۷۵-۱۷۸۳بر علیه استعمار انگلیس، در انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ برعلیه نظام اشرافی فرانسه داشتند. آنها حتی نقش پررنگ‌تری در جریان انقلاب مشروطه ایران در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ بر ضد نظام مطلقه سلطنتی و متحدان تزاری آنها داشتند.[۲] آموزه های فراماسونری نقش کلیدی در ایدئولوژی انقلاب امریکای جنوبی بر ضد استعمار اسپانیا به رهبری سیمون بولیوار داشت.



:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

هر چند فراماسونری معمولا به عنوان یک سازمان مخفی شناخته می‌شود، فراماسون‌ها معمولاً این تعریف را به چالش می‌کشند و سازمان خود را بیشتر یک سازمان خصوصی می‌نامند که تنها بعضی جنبه‌های این سازمان مخفی می‌باشد.[۸] معمولاً چنین تعبیری بیان می‌شود که در قرن بیست و یکم این سازمان از حالت یک انجمن سری خارج شده‌است و بیشتر «انجمنی با یک سری رازها است.»[۹]

دو سمبل پرگار و گونیا همیشه در لژهای فراماسونری وجود دارد. توصیفهای نمادینی برای این دو نشان وجود دارد. مانند: بر فعالیت خود با نیروی تقوا بیافزا"[۱۰]. هر چند از آنجایی که مرام فراماسونری [۱۱]

آموزه‌های اخلاقی فراماسونری بصورت آئین های نمادین آموزش داده می‌شود. داوطلب در سیستم فراماسونری با گرفتن مدرک‌هایی پیشرفت می‌کند.[۸] این مدارک و پیشرفت با کسب دانش وخودشناسی و دانش و درک در مورد رابطه فرد با دیگران و همچنین با نیروی برتر(بسته به درک شخصی داوطب از نیروی برتر). در کنار این آموزه ها، آموزه‌های فلسفی از طریق تحقیق داوطلب و بحث با شیوه‌نامه‌های لژ فراهم می‌آید.[۱۲]



:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

بطور سنتی فراماسونری مبنایی لیبرال و دموکراتیک داشته است. قانون اساسی اندرسون(1723)، اساسنامه لژ فراماسونری انگلیس که به نوعی قدیمی ترین لژ مدرن فراماسونری است، تساهل مذهبی، وفاداری به نظام حاکم محلی و مدارای سیاسی را از مبانی یک ماسون ایده آل بر می شمارد. ماسون ها به یک قدرت برتر معتقد بودند و کتابی مقدس بسته به مذهب اعضای خود را بکار می بردندو این گروه همچنین سیاست حفط اسرار در مورد مراسم خاص خود داشته اند.[۵] لژ اعظم و Grand Orients نهادهای مستقلی هستند که لژ ماسونی در کشور، استان یا منطقه جغرافیایی خاصی را اداره می‌کنند.[۶] فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونری‌های مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام می‌شود.[۷]



:: بازدید از این مطلب : 401
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

بنوشته Encyclopedia of Occultism and Parapsychology فراماسونری جنبشی سری در قرن هفدهم میلادی بوده است. در بریتانیا فراماسونری ترکیبی از نسخه بریتانیایی گنوستیک تا جنبش روسیکروسین (Rosicrucian)آلمان بوده است. هرچند این جنبش ریشه در آموزه های صنف معمار و ساختمان در قرون وسطی دارد، فرم مدرن فراماسونری ریشه در حالت بازیابی شده و راز آمیز گنوستیک در دوران موسوم به دوران پس از اصلاحات دارد. تاریخ افسانه ای ماسنری بدین سبب ساخته شده است تا از این جنبش در جو عدم تساهل مذهبی بریتانیا در آن دوران بریتانیای کبیر محافظت کند.[۱]

بگفته وبگاه فراماسونری منشا و نحوه بوجود آمدن فراماسونری نامشخص است و در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد. قدیمی‌ترین اسناد موجود مرتبط به فراماسونری به سال ۱۳۹۰ میلادی برمی گردد.[۳] مدارکی موجود است که نشان می‌دهد که در اواخر قرن شانزده میلادی لژهای فراماسونری در اسکاتلند وجود داشته‌است.[۴]



:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

فراماسونری یا فراموشخانه

جمع کانون‌های برادری گسترده‌ای در جهان است. این کانون‌ها ریشه‌های بسیار کهنی در اروپای غربی دارند. فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونری‌های مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام می‌شود. واژه فراماسونری احتمالاً از freestone mason گرفته شده. freestone mason در انگلیسی به معنی بنّای آزاد می‌دانند. کسی که عضو فراماسونری است فراماسون یا ماسون نامیده می‌شود، و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسون‌هاست لژ نامیده می‌شود.

فراماسونری در ابتدا جنبشی لیبرال بوده است که مبتنی بر باز تولید اندیشه های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا بوده است.[۱] فراماسون ها با شعار «برابری، مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب های بزرگ معاصر مانند انقلاب امریکا بر علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب مشروطیت ایران [۲] و جنبش انقلابی بر ضد استعمار اسپانیا در امریکای جنوبی داشته است.

عقاید لیبرال جنبش فراماسونری باعث واکنش های مذهبیان و محافظه کاران، گروه های بنیادگرا، مذهبیون بنیاد گرا و ملی گرایان شده است. همچنین مخالفت با نظام طبقاتی کشیشی مسیحیت، باعث دشمنی کلیسای کاتولیک روم با فراماسونری شده است. این گروه ها فراماسونری را جنبشی الحادی و شیطانی معرفی می کنند.[۲]

همچنین منشا افسانه ای این جنبش(داستان معبد سلیمان) باعث نفرت گروههای ضد یهود از فراماسونری شده است. حالت مخفی این جنبش و منشا بریتانیایی آن باعث شده است که چنین پنداشته شود که این جنبش ابزار توطئه انگلو-صهیونیست جهانی است. همچنین رژیم های دیکتاتوری مانند نازی ها و کشورهای کمونیستی نیز به سرکوب فراماسونری می پرداختند.[۲]

حجم عظیمی از نوشته‌های موجود در مورد فراماسونری موجود است که به چهار هزار کتاب و هزاران مقاله می‌رسد.با این همه بیشترین این نوشتارها به صورت افراطی نگارش شده اند: یا بی قید و شرط از فراماسونری دفاع می‌کنند و یا آنها را فرصت طلب و عامل انواع صدمات به جامعه می‌دانند. [۲]



:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

جهل و معصومیت ...

 

جهل فقیر است ، گداست – این را میخواهد ، آن را می خواهد ، می خواهد علامه دهر باشد ، می خواهد همه سر تعظیم در برابر او فرود بیاورند ، می خواهد ثروتی فراهم آورد ، می خواهد توانمند باشد . جهل بر جاده آرزو قدم می زند . معصومیت حالت بی آرزویی است . اما چون هر دو فاقد دانش اند ، ما ماهیت آن ها را با هم اشتباه می گیریم . ما یکی بودن این دو را بدیهی می انگاریم .

 

 

 نخستین گام در هنر زندگی کردن آن است که تفاوت بین جهل و معصومیت را درک کنیم . از معصومیت باید حمایت کرد ، باید آن را حفظ کرد – زیرا کودک این بزرگترین گنجینه را با خود به همراه آورده است ؛ گنجینه ای که پیران و فرزانگان تنها پس از عمری تلاش توانفرسا به آن دست می یابند و تازه پس از تحمل این همه مشقت اقرار می کنند که از نو کودک شده اند ، از نو متولد شده اند . د رهندوستان ، برهمن واقعی ( داننده واقعی ) خود را دویج - دوباره متولد شده – می خواند . چرا دوباره متولد ؟ بر سر تولد اولی چه آمده ؟ چه نیازی به تولد دومی است ؟ در تولد دوم چه چیزی عایدش می شود ؟ 

 

او در دومین تولد همان چیزهایی را که در تولد اول در دسترس داشت ، به دست می آورد ، اما اجتماع ، پدر و مادر و مردمی که احاطه اش کرده اند ، آن را زیر پا له کردند ، نابود کردند . سادگی هر کودکی را با تحمیل دانش بر او باید به نحوی از میان برد ، چون در این دنیای رقابت جو ، سادگی به هیچ کاری نمی آید . دنیا سادگی او را ساده لوحی و سفاهت می انگارد ؛ معصومیت او به هر طریق ممکن مورد بهره کشی قرار می گیرد . ترس از اجتماع ، ترس از دنیایی که به دست خود خلق کرده ایم ، ما را بر آن می دارد که هر کودکی را نیرنگ باز ، زیرک و دانا بار بیاوریم – تا در سلک قدرتمندان جای گیرد ، نه در سلک ضعفا ومظلومان .  

و همین که کودک رشدش را در مسیری درست آغاز کرد ، به حرکت خود در آن جهت ادامه می دهد و همه زندگی اش در آن راستا قرار می گیرد .  

هر گاه دریافتی که زندگی را از دست داده ای ، نخستین اصلی را که باید به زندگی ات بازگردانی ، معصومیت است . معلوماتت را به دور افکن ، خرافه ها را دور بریز ، فلسفه بافی ها را از سرت بیرون کن . از نو متولد شو ، معصومیت خود را بازیاب – این ها همه در دستان توست . ذهنت را از همه معلوماتی که دیگران در آن کاشته اند ، از همه آنچه به عاریت گرفته ای – همه آن آداب ، سنت ها و عرف ها – یکسره پاک کن . خود را از دست همه ان چیزهایی که دیگران – پدر و مادر ، مدرسه ، دانشگاه – به تو داده اند ، خلاص کن . از نو ساده باش ! از نو کودک شو ! 

dr_lucifer60@yahoo.com



:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

محو شدن در عشق ...

عشق ازلی است ، بنابراین ابدی نیز هست . پرنده عاشق می میرد ، اما پرواز عشق برای همیشه در خاطره هستی می ماند .

 عشق ، درام جاودانه زندگی است : هر لحظه به شکلی در می آید ، دل می برد و نهان می شود ، هر دم به لباسی برمی آید ، گاه پیر و گاه جوان می شود ، گاه نوح می شود و جهانی به دعایی غرق می کند و خود به کشتی می رود ، گاه خلیل می شود و به دل آتش می رود و آتش را گلستان می کند ، گاه موسی می شود و جامه شبانی می پوشد ، گاه چوب می شود ، مار می شود ، گاه عیسی می شود و بر بام آسمان می رود ، بالجمله هم اوست که می آید و می رود .

 هم او بود که می گفت : " اناالحق ". منصور نبود آن که بر آن دار برآمد . نادان گمان کرد منصور است که می گوید : " اناالحق ". نادان گمان کرد منصور است که تا بلندای دار عروج می کند و از آن جا دوباره طلوع می کند . نادان ، همواره زندانی گمان خویش است و عشق را در جلوه های گوناگونش نمی بیند و نمی شناسد .

 عشق در ستاره چشمک می زند ، در گل می خندد و با خنده خویش می شکفد ، عشق در زن و مرد می جوشد و در حنجره پرندگان می خواند . آن ها که عشق را می شناسند ، او را حتی در جامه سنگ ها و صخره ها نیز به جای می آورند .

 آنچه ما نیروی جاذبه می نامیم ، چیزی نیست مگر تظاهر و جلوه گری عشق . عشق است که اشیاء را به سوی یکدیگر و به سمت یک مرکز ناشناخته می کشاند . عشق است آن نیرویی که هستی را کنار هم نگه می دارد . عشق است که نظام هم آهنگ کیهان را رهبری می کند ، نه آشوب و هاویه .

 

 در عشق محو شو . خود را برانداز و همه او شو . نهایت کار " همه او شدن " است .

 

 نه عاشق باش ، نه معشوق ؛ عشق باش .

dr_lucifer60@yahoo.com



:: بازدید از این مطلب : 496
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 ارديبهشت 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد