نوشته شده توسط : امین ایران

تعهد

 

تعهد را نمی توان تحمل كرد. این یكی از مشكلات در روابط میان انسانهاست. مردها بیشتر نیاز به آزادی دارند تا عشق و زنها بیشتر به عشق نیز دارند تا آزادی. این مشكل در روابط تمامی زوجها در سراسر دنیا وجود دارد. زن اصلا نگران آزادی اش نیست. او اگر بتواند از فرد مقابل یك برده بسازد، ‌حاضر خواهد بود تا آخر عمر برده باقی بماند. او آماده است تا هرگونه تعهدی را قبول كند؛ ‌البته اگر بتواند تعهدی را به فرد مقابل تحمیل كند. او آماده است در زندان زندگی كند، اگر فرد مقابل حاضر باشد در یك سلول تاریك روزگار بگذراند. مردها حاضرند حتی عشق را قربانی آزادی خود سازند. مرد دوست دارد زیر آسمان آبی – حتی تنها – زندگی كند. او با عشق مشكلی ندارد، ولی همین عشق می تواند تبدیل به زندان شود؛ مشكل اینجاست. تقاضای تعهد بیش از حد یا آزادی بیش از حد، هردو از خامی است. گاهی باید نسبت به دیگران احساس تعهد كرد، ولی هنگامیكه متوجه می شوید به آزادی بیشتری نیاز دارید، لازم است تعهدها را رها كنید. هنگامیكه مرد نیاز زوجش برای تعهد را درك می كند، باید آزادی های خود را نادیده بگیرد. اگر عشق وجود داشته باشد، اندكی از خودگذشتگی نیز وجود خواهد داشت. و اگر عشقی نباشد، بهتر است از هم جدا شوید.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 381
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

تجربه معنوی

 

سرانجام فقط شما باقی می مانید و بس. حتی تجربیات معنوی نیز از میان می روند. وقتی اتفاقی رخ می دهد كه آنرا دوست دارید، آرزو می كنید كه مدت طولانی تری ادامه یابد. وقتی اتفاقی زیبا رخ می دهد، مدام می ترسید كه مبادا آنرا از دست بدهید. با هر اتفاق و تجربه ای، ذهنیات وارد ماجرا می شوند و شما را درگیر می كنند. تلاش من این است كه شما را به ماورای تجربیات ببرم؛‌ زیرا تنها در اینصورت است كه از ذهن فراتر می روید و به سكوت می رسید. هنگامیكه تجربه ای وجود ندارد، همه چیز ساكت است. شادی و سرور، تجربه نیست. شما احساس نمی كنید كه مسرور هستید؛‌ زیرا چنین احساسی فقط یك خوشی سطحی است كه به زودی از بین خواهد رفت و شما را در تاریكی تنها خواهد گذاشت. اگر نكته را درك كنید،‌ دیگر هیچ تكنیكی به كارتان نمی آید. تكنیكها فقط باعث تجربیات مختلف می شوند و روزی باید همه چیز را رها كنید؛‌ در خانه خود، ‌تنها، بدون اسباب و اثاثیه و حتی بدون تجربه ای و سپس، نهایت را تجربه می كنید. چنین چیزی دیگر یك تجربه نخواهد بود، ولی جز به كار بردن این كلمه، راهی دیگر برای بیانش وجود ندارد.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

حرف زدن

 

اگر دوست ندارید صحبت كنید، خاموش باشید. حتی یك كلمه نیز نگویید و اصلا نگران نباشید كه مردم درباره شما چه فكر می كنند. اگر آنها فكر می كنند احمق شده اید،‌ قبول كنید و از این حماقت لذت ببرید! افرادی هستند كه همینطور به حرف زدن ادامه می دهند. در حالیكه حتی نمی دانند درباره چه و چرا صحبت می كنند. آنها به حرف زدن ادامه می دهند؛ ‌چون نمی توانند متوقف شوند. اگر از چرندیاتی كه از ذهنتان می گذرد، ‌اندكی آگاه شوید و بدانید كه واقعا چیزی برای گفتن وجود ندارد، ‌در سخن گفتن تردید می كنید. ابتدا اینطور به نظر می رسد كه ظرفیت ارتباط برقرار كردن را از دست داده اید، ‌ولی چنین نیست. در واقع مردم برای برقراری ارتباط سخن نمی گویند. آنها برای فرار از ارتباط واقعی، حرف می زنند. با خاموش ماندن، صبر كردن و تحمیل نكردن چیزی، به زودی قادر خواهید بود معنای ارتباط واقعی را درك كنید. درباره سكوت نگران نباشید. به این دلیل نگران سكوت هستید كه همه جامعه در حال حرف زدن است و شما هراس دارید كه دیگر مبادا نتوانید سخن بگویید. نگران نباشید؛‌ زیرا سكوت زبان خداوند است و اگر درك كنید كه سكوت واقعا چیست،‌ چیزی پر ارزش برای گفتن خواهید داشت.اگر در سكوت خود عمیق شوید، ‌كلامتان برای اولین بار معنایی راستین خواهد یافت و دیگر تنها كلماتی تو خالی نخواهد بود، بلكه شكوه درونی تان را بیان می كند.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

قهوه غیر فوری

 

عشق چیزی نیست كه بتوانید آنرا انجام دهید،‌ اما وقتی كارهای دیگری انجام دهید، ‌عشق اتفاق خواهد افتاد. كارهای كوچكی وجود دارد كه می توانید انجام دهید. نشستن، تماشای مهتاب، گوش دادن به موسیقی. اینها هیچ یك ارتباط مستقیمی با عشق ندارند. عشق بسیار ظریف و شكننده است. اگر به آن نگاه كنید و مستقیم به آن خیره شوید،‌ ناپدید خواهد شد. عشق فقط زمانی می آید كه بی خبرید و كار دیگری انجام می دهید. نمی توانید مستقیم، ‌مثل پیكان به سراغ آن روید. عشق هدف نیست، بلكه پدیده ای بسیار ظریف است؛ بسیار خجول كه اگر مستقیم به سراغش بروید، پنهان خواهد شد. اگر كاری را مستقیم انجام دهید، آنرا از دست خواهید داد. دنیای امروز در قبال عشق، ‌بسیار احمقانه رفتار می كند. مردم عشق را بلادرنگ می خواهند؛‌ مثل قهوه فوری. هروقت عشق را می خواهید، ‌آنرا سفارش دهید و عشق حاضر است! عشق، هنری ظریف است. چیزی نیست كه بتوانید آنرا انجام دهید. گاهی كه آن لحظات سرور پیش می آیند، چیزی ناشناخته فرود می آید. دیگر روی زمین نیستید، بلكه خود را در بهشت می یابید. وقتی با كسی كه دوستش دارید، كتاب می خوانید، هر دو جذب آن می شوید و ناگهان حال تازه ای را تجربه می كنید. هاله ای هر دو شما را در بر می گیرد و همه چیز در آرامش است. در حالیكه شما كاری را بطور مستقیم انجام نمی دهید، بلكه فقط یك كتاب می خوانید یا دست در دست هم، با وجود توفان، به پیاده روی می روید و ناگهان عشق حضور می یابد، عشق پیوسته شما را هنگامیكه بی خبرید، تسخیر می كند.

(امین ایران   dr_lucifer60@yaoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

غیر عشق را كنار بگذارید

 

ما عشق نمی ورزیم،‌ بلكه آنچه عشق نیست،‌ ابراز می كنیم. ابتدا هرچه را كه حس می كنید عشق نیست، ‌كنار بگذارید. هر حالت یا كلمه ای را كه از روی عادت به كار برده اید و حالا احساس می كنید بی رحمانه است، ‌كنار بگذارید. همیشه آماده گفتن « متاسفم » باشید. افراد معدودی قادرند این كلمه را به كار ببرند. حتی زمانیكه ظاهرا این كلمه را به زبان می آورند، ‌منظورشان چنین نیست. شاید فقط از روی رعایت ادب باشد. «‌ متاسفمِ »‌ واقعی،‌ دركی عمیق را می رساند. در واقع‌ می گویید كه كار خطایی انجام داده اید و نمی خواهید فقط مودب باشید، ‌بلكه چیزی را كنار می زنید. شما عملی را كنار می گذارید كه قرار بود اتفاق افتد. كلمه ای را كنار می گذارید كه می خواستید به زبان آورید. پس هرچه غیر عشق را كنار بزنید و به این ترتیب، ‌چیزهای بیشتری خواهید دید. موضوع فقط چگونه عشق ورزیدن نیست. نكته آن است كه چگونه آنچه را كه غیر ازعشق است كنار بزنید؛‌ مثل چشمه ای كه روی آن را سنگ پوشانده است و شما سنگ را بر می دارید تا چشمه جاری شود. در هر قلبی عشق وجود دارد؛‌ زیرا قلب بی عشق نمی تواند زنده باشد. عشق،‌ نبض زندگی است. هیچكس نمی تواند بدون عشق باشد. غیر ممكن است. همه از عشق بهره مند هستند و قادرند عشق بورزند و عشق را دریافت كنند،‌ اما سنگها – تربیت غلط،‌ تمایلات اشتباه،‌ هوشمندی، ‌زیركی و هزار یك چیز دیگر- راه را مسدود كرده اند. اعمال،‌ كلمات و حالات عاری از عشق را كنار بزنید و ناگهان خود را در حال عشق ورزیدن می یابید. لحظات زیادی پیش خواهد آمد كه ناگهان می بینید چیزی در درونتان می جوشد و آن عشق است. به تدریج این لحظه ها طولانی تر خواهند شد.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

 

فعل

 

اصالت، فعل است. تمام چیزهای زیبا در زندگی فعل هستند. حقیقت فعل است،‌ اسم نیست. عشق اسم نیست، ‌فعل است. عشق در عشق ورزیدن حضور می یابد. عشق یك فرآیند است. اصالت یكی از بزرگترین ارزشهای زندگی است. هیچ چیز با آن و حتی با حقیقت قابل مقایسه نیست، زیرا وقتی درباره حقیقت صحبت می كنیم،‌ حقیقت مثل یك شی یا چیزی به نظر می رسد كه باید آنرا پیدا كنیم. حقیقت بیشتر مانند اسم است، ‌اما اصالت فعل است. اصالت چیزی نیست كه منتظر شما باشد. باید اصیل باشید تا اصالت را ببینید. نمی توان اصالت را كشف كرد. باید با مداومت در حقیقت، اصالت را ایجاد كنید كه فرآیندی پویا و زنده است. تمام چیزهای زیبا در زندگی فعل هستند. حقیقت فعل است، ‌اسم نیست. عشق اسم نیست، فعل است. عشق در عشق ورزیدن حضور می یابد. عشق یك فرآیند است. وقتی عشق می ورزید،‌عشق حاضر می شود. وقتی عشق نمی ورزید،‌ عشق ناپدید می شود. عشق دقیقا زمانی زنده می شود كه پویاست. اعتماد فعل است، ‌نه اسم. وقتی اعتماد می كنید، اعتماد حضور می یابد. اعتماد یعنی اعتماد كردن، ‌عشق یعنی عشق ورزیدن و حقیقت یعنی با حقیقت زندگی كردن.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

باز بودن

 

بگذارید باد بوزد و خورشید بتابد. همه چیز را خوشامد بگویید. وقتی با قلبی باز با زندگی هماهنگ شوید، ‌هرگز بسته نخواهید شد. البته زمان اندكی باید صرف آن كنید و حالت باز بودن را حفظ كنید؛‌ و گرنه دوباره بسته خواهید شد. باز بودن، ‌یعنی آسیب پذیری. وقتی باز هستید، ‌احساس می كنید كه چیزی نادرست می تواند وارد شما شود و این یك احساس نیست،‌ بلكه یك احتمال است. به همین دلیل است كه مردم بسته اند. اگر در را به روی دوستی باز كنید كه وارد شود، ‌دشمن هم ممكن است بیاید. افراد هوشمند درهایشان را بسته اند. آنها برای اجتناب از دشمن،‌ حتی در را به روی دوست هم باز نمی كنند،‌اما كل زندگی آنها مرده می شود. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛‌ زیرا اساسا چیزی نداریم كه از دست بدهیم و آنچه را واقعا داریم،‌ هرگز نمی توان از دست داد. آنچه از دست برود، ارزش نگاه داشتن ندارد. وقتی چنین ادراكی ملموس شود، فرد باز می شود. می بینیم كه حتی عشاق هم در حال دفاع از خود هستند. آنها اشك می ریزند و فریاد بر می آورند كه هیچ اتفاقی نمی افتد. آنها تمام پنجره ها را بسته اند و در حال خفه شدن هستند. هیچ نور تازه ای نتابیده و زندگی غیر ممكن شده است؛‌ زیرا هوای تازه به نظر خطرناك می رسد. هرگاه احساس باز بودن می كنید، سعی كنید از آن لذت ببرید. اینها لحظاتی نادر هستند. در این لحظات بیرون روید تا بتوانید باز بودن را تجربه كنید. وقتی تجربه به طور ملموس در دست شماست، می توانید ترس را رها كنید و خواهید دید كه باز بودن را تجربه می كنید. خواهید دید كه باز بودن، گنجی است كه بیهوده آنرا از دست می دهید. این گنچ چنان است كه هیچكس نمی تواند آنرا از شما بگیرد. هرچه آنرا بیشتر با دیگران سهیم شوید، غنی تر می شوید. هرچه بازتر باشید، ‌بیشتر وجود دارید.

(امین ایران   dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

كنترل

 

زندگی در كنترل شما نیست. می توانید از آن لذت ببرید، ‌اما نمی توانید آنرا كنترل كنید. می توانید زندگی كنید، ‌اما نمی توانید زندگی را كنترل كنید. می توانید دست افشانی كنید اما نمی توانید زندگی را كنترل كنید. معمولا می گوییم كه نفس می كشیم، اما این موضوع درست نیست؛ زیرا این زندگی است كه ما را تنفس می كند. پیوسته تصور می كنیم كه ما فاعل هستیم و همین نكته سرآغاز تمام مشكلات است. وقتی خود را كنترل كنید،‌ به زندگی اجازه نمی دهید اتفاق افتد. شرایط زیادی قایل می شوید و زندگی نمی تواند همه آنها را رعایت كند. زندگی زمانی برای شما اتفاق می افتد كه آنرا بی قید و شرط بپذیرید؛ آماده خوشامدگویی به آن، ‌در هر صورت و شكلی هستید. شخصی كه بسیار كنترل می كند،‌ همیشه می خواهد زندگی شكل خاصی بگیرد و شرایط خاصی داشته باشد، ‌ولی زندگی اهمیتی نمی دهد  وفقط از كنار چنین افرادی عبور می كند. هرچه زودتر از محدوده كنترل ها خارج شوید، بهتر است؛ ‌زیرا تمام كنترلها از ذهن ناشی می شود و وجود شما بسیار برتر و بزرگ تر از ذهن است. یك قسمت كوچك از وجودتان سعی می كند مسلط شود و همه چیز را دیكته كند. زندگی ادامه می یابد و شما را پشت سر می گذارد. آنگاه نومید می شوید. منطق ذهن می گوید:‌ « نگاه كن. تو زندگی را خوب كنترل نكردی. برای همین است كه بازنده شدی. پس بیشتر كنترل كن. » حقیقت، ‌درست عكس این نكته است؛ مردم چیزهای زیادی را به سبب كنترل بیش از حد، از دست می دهند. مثل یك رود وحشی باشید و آنگاه دیگر نمی توانید خیلی رویا ببافید، ‌خیال بافی كنید یا حتی امید داشته باشید؛ زیرا همه چیز همین جا، كنار شما و در دسترس شماست. كافی است دست دراز كنید. با مشت بسته زندگی نكنید؛ زیرا این كار كنترل كردن است. با دست های باز زندگی كنید. تمام آسمان از آن شماست. كمتر از این نخواهید.

(امین ایران  dr_lucifer60@yahoo.com)



:: بازدید از این مطلب : 316
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 14 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین ایران

"تا زماني كه طبيعي بودن سكس با تمام قلب پذيرفته نشود،
هيچكس نمي تواند كسي را دوست بدارد.
مي خواهم به شما بگويم كه سكس الهي است.
انرژي سكس انرژي الهي است، انرژي خدايي است.
براي همين است كه اين انرژي مي تواند زندگي جديد بيافريند.
جنسيت بزرگ ترين و اسرارآميزترين نيرو است.
تمام اين ضديت با سكس را دور بيندازيد.
اگر مي خواهيد عشق در زندگيتان ببارد، ازاين ستيز با سكس دست بكشيد.
سكس را با سرور بپذيريد.قداست آن را تحسين كنيد."
"يك كتاب شهرت جهاني  يافت، در دنيا انگشت نما شد.
اين كتابي نيست كه با موافق سكس باشد،
 تنها كتابي در اين عالم است كه با سكس مخالف است، ولي عجيب است...
اين كتاب مي گويد كه راهي براي رفتن به فراسوي سكس وجود دارد،
مي توانيد به وراي سكس برويد __معني "از سكس تا فراآگاهي" همين است.
شما در مرحله ي جنسيت هستيد، درحالي كه بايد در مرحله ي فراآگاهي باشيد.
و مسير آسان است: فقط سكس بايد بخشي از زندگي مذهبي شما باشد،
بايد چيزي مقدس باشد.سكس نبايد چيزي قبيح باشد، نبايد به صورت چيزي زشت ديده شود، نبايد سرزنش و محكوم شود، نبايد سركوب شود، بلكه بايد حرمتي عظيم داشته باشد،زيرا ما از آن زاده شده ايم. سكس خود منبع حيات ما است."
از شما درخواست مي كنم فقط وقتي به سكس روي آوريد كه احساس سرور داريد،
احساس عشق داريد، وقتي كه شادمان هستيد، وقتي نيايشگر هستيد‘
فقط زماني كه احساس مي كنيد قلبي پر از شادي، آرامش و سپاس داريد.
فقط انساني كه اينگونه به سكس روي آورد مي تواند فراآگاهي، سامادي  samadhi را تجربه كند.""در پشت اشتياق براي سكس، يك تجربه ي مذهبي، يك تجربه ي روحاني وجود دارد.اگر بتوانيم از آن تجربه آگاه شويم، مي توانيم به وراي سكس برويم.اگر نه، در سكس زندگي خواهيم كرد و در سكس خواهيم مرد."        
  اوشو 



:: بازدید از این مطلب : 823
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 12 مرداد 1389 | نظرات ()